همیشه مهره های سفید برای من بود عشقه من . . .
اما حالا تمام سربازانم سیاه پوشیده اند و منتظر حرکت تو هستند . . .
و تو خیلی راحت گام بر میداری در صفحه ی شطرنجی دلم . . .
ای کاش میتوانستم با یک حرکت تمامش کنم . . .
اما شاه این بازیتنها از چشمان سیاه تو فرمان میبرد . . .
نه از انگشتان بی رمق من . . .

:: موضوعات مرتبط:
عاشقانه ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0